به وبسایت بزرگ کتیج سیتی خوش آمدید...
اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



موضوعات
لینک دوستان
نویسندگان
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان   کتیج سیتی    و  آدرس  kotijcity.lxb.ir  لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 75
بازدید دیروز : 13
بازدید هفته : 144
بازدید ماه : 142
بازدید کل : 12633
تعداد مطالب : 45
تعداد نظرات : 20
تعداد آنلاین : 1


<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 45
:: کل نظرات : 20

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 75
:: باردید دیروز : 13
:: بازدید هفته : 144
:: بازدید ماه : 142
:: بازدید سال : 1014
:: بازدید کلی : 12633
سایکلکس

تا حالا شده به این فکر کنین که وقتی براتون یه اتفاق تازه و خوب میفته ، یا که یه چیز بدیع و تازه و جدید بدست میارین  ، چقدر خوشحال میشین و از فرط ذوق زدگی سر از پا نمیشناسین و بقولی روی پای خود بند نمیشین.

مطمئنا اگر قبلا بهش فکر هم نکرده باشین
ولی الان که من میگم ، داستان واره تو ذهنتون و فیلمواره به چشمتون می آد ..


پس بزارین درباره این فرایندِ جذاب صحبت کنیم..


چندتا از اولین بارها رو اول بگم براتون ؛

مثلا ؛ اولین بار که با کامپیوتر آشنا شدم ؛
چه حس فوق العاده ای داشت،
اینکه در سن مثلا ۷ سالگی با چیزی که الان یک امر خیلییی عادی هست و اون زمان مایع ذوق و شوق و خلسه روانی من بود ،
اینکه از فرط شوق تماماً گوش بودم و چشم و دست ،
اینکه صدای تیلیک تیلیک برخورد انگشت اشاره م به صفحه ی کلید کامپیوترِ قدیمی پدرم اونم سال ۸۳ روح منو تازه میکرد و تا الان که براتون از اون خاطره های لذت بخش مینویسم دارم در همان صدای روح نوازِ خاطره انگیز سیر میکنم.
از ۸ سالگی اولین بازی کامپیوتری
یادم میاد یه بازی بود به اسم هیتمن ؛
آخ که چه حس و حالی!!

از اولین گوشی که هدیه گرفتم.
از اولین باری که بازی فوتبال پی اس رو بازی کردم.
از اولین روز ورود به مدرسه ،
از پایان سال های با اعلان رتبه های کلاسی
از جایزه ها و هدیه ها
از لحظه اعلان رتبه کنکور سراسری
اولین روز و فرط ذوق و شوق ورود به دانشگاه.
از اولین روز ورود به مدرسه م اما اینبار در ورژنی دیگر
اولین آشنایی با دانش آموزانم
از ذوق اولین روز تدریسم
از شوق اولین روز مدیریت یک مدرسه
از ذوق و شوق خرید ماشین
از ذوق و لذت خرید دوربین عکاسی
از ذوق و لذت مطالعه اولین کتاب
لذت وصف ناپذیر مطالعه ، فهم و درک مطلبی نو
لذت وصف نشدنی نوشتن مطلبی نو
چه ذوق ها و چه شوق هایی
چه لذت های از بدست آوردن هایی..
چه لذت هایی که مسلماً قبلِ من روح نوازِ نوع دیگری از من بودند و بعد من هم اینگونه.
دقت کردین؟!
این لذت و شوق و ذوقِ ناشی از حصول در وجود من ، معمول در فردی دیگر است
یعنی چه ؟
یعنی ذوق و بی قراری یک فرد جهت ورودِ به دانشگاه ، معمولِ دانشجوی ترم چهار آن دانشگاه هست عادی و متداول.

از اونجایی که من عادت دارم هر اتفاق و فرایند و امر مهمی رو در یک نماد و نهاد خلاصه کنم و در قالب یک واژه معنا و مفهوم ببخشم ؛
این بر این پدیده مهم هم پوشیده نیست.

اصطلاحاً من به این پدیده یا شاید هم فرایند میگم "سایکِلکس"

 

تعداد بازدید از این مطلب: 105
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : یونس رئیسی
تاریخ : یک شنبه 20 فروردين 1402
نظرات

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

درباره ما
به وبسایت کتیج سیتی خوش آمدید
منو اصلی
پیوندهای روزانه
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید